اگر میخواهید یک کتاب نوجوانانه درباره مدرسه، معلم، درس خواندن و … بخوانید، المپیاد شاعران مشروطه یکی از بهترین انتخابهای شما خواهد بود
با تمام شدن امتحانات و شروع شدن تعطیلات مدرسه، موج شادی و شور و شعف، اعضا و جوارح دانشآموزان عزیز را درنوردیده و همزمان موج نگرانی و تنش و آشوب، اعصاب و روان والدین – بهویژه مادران عزیز – را در مینوردد! والدینی كه باید در برابر انواع و اقسام آتشسوزاندنهای فرزندان دلبندشان آرام و خونسرد باشند و برنامهای جامع و كامل برای سه ماه و نیم تعطیلی پربار بچینند و بیصبرانه منتظر فرارسیدن ماهِ مهر و آغاز مجدد مدارس باشند! اگر به خودِ بچهها باشد كه دوست دارند تمام تعطیلاتشان را با خواب و خوراك و بازی سر كنند. اگر به والدین باشد هم دلشان میخواهد نورِ چشمشان در این صد روزه، راه صد ساله را بپیماید و با یادگیری شصت زبان و شونصد مهارت، علامه دهر شود. واضح و مبرهن است كه هیچكدام از این راهها جواب نمیدهد و برای تابستان بچهها باید برنامه متعادلی داشته باشیم تا هم آنها زده نشوند و هم خودمان كلافه نشویم!
یكی از راههای سرگرم كردن بچهها در تابستان، تشویق آنها به كتاب خواندن است؛ تفریحی سالم و تقریباً كم هزینه كه مهارتهای مختلفی را در افراد، پرورش میدهد. البته كتابخوان كردنِ فرزندان، كار سادهای نیست و به دقت و صبر و پشتكار نیاز دارد.
یكی از كتابهای داغِ داغی كه تازه از تنورِ چاپخانه درآمده و مخصوص نوجوانان نوشته شده، رمان« المپیاد شاعران مشروطه» است. از اسم این كتاب، مشخص است كه موضوع اصلیاش المپیاد و شاعران مشروطه است! یعنی نویسنده، ادبیات و شعر و شاعری را ریخته توی المپیاد ریاضی و داستان جالبی به وجود آورده است. (هر چند كه میتوانست مواد لازم را با ظرافت بیشتری مخلوط كند و معجون خوشمزهتری به خوردِ مخاطب بدهد.) شخصیت اصلی داستان، پسری نوجوان به نام شایگان شایسته است كه آدم با شنیدن اسمش یاد بچههای خ. خوان و هری پاتر طور میافتد. این آقا شایگان كه در خاندانی فرهیخته، دیده به دنیا گشوده، یكی دو هفته دیگر المپیاد ریاضی دارد و اگر قبول شود عازم كشور رنگارنگ هندوستان میشود. اما این وسط گاوش میزاید و توی هچل میافتد. یعنی در واقع، دوستش مانی گاوشان را میزایاند و طی ماجرایی بامزه و خندهدار، دبیر ادبیاتشان را سر لج میاندازد و یك كنفرانس پر و پیمان درباره شاعران مشروطه به گردنشان میافتد. حالا شایگان میماند و حوضش. مانی هم كه برای بامزهتر شدن ماجرا در داستان حضور دارد بیخیالتر از این حرفهاست كه به فكر المپیاد و آینده دوستش باشد. شایگان، این وسط یك رقیب سفت و سخت هم دارد كه كادر مدرسه بدجور هوایش را دارند و برای موفقیتش هر كاری میكنند. مانی، كه عاشق حاشیه و حاشیهپردازی است، به این رقیب علمی مشكوك میشود و تا ته و توی او را در نمیآورد از پا نمینشیند.
- ♦♦♦
رمان المپیاد شاعران مشروطه،
علاوه بر نوجوانان برای معلمها هم مفید است
تا با حال و هوای دانشآموزان بیشتر آشنا شوند
و بفهمند بچهها پشت سرشان چه میگویند و چه تصوری از آنها دارند.
♦♦♦
شایگان مثل بسیاری از بچههای درسخوان(به اصطلاح خ.خوان) و خیلی از بزرگترهای ظاهربین، معتقد است ریاضی و فیزیك، مهمتر از ادبیات است و شعر و شاعری به دردِ زندگی ما نمیخورد و برایمان آب و نان نمیشود اما در پایان داستان، نظرش عوض میشود و میفهمد ادبیات اگر مهمتر از علوم دیگر نباشد، حداقل همپایه و همرده آنهاست.
یكی از ویژگیهایی كه این كتاب را خواندنی كرده، استفاده از زبان و اصطلاحات و شوخیهای نوجوانانه است كه نشان میدهد نویسنده هم با نوجوانان ارتباط خوبی دارد و هم با دنیای آنها آشناست.
رمان المپیاد شاعران مشروطه، علاوه بر نوجوانان برای معلمها هم مفید است تا با حال و هوای دانشآموزان بیشتر آشنا شوند و بفهمند بچهها پشت سرشان چه میگویند و چه تصوری از آنها دارند.
در این كتاب به صورت غیر مستقیم با روش تحقیق، مراحل پژوهش، انواع منابع و… آشنا میشویم. این جمله كلیدی معلم ادبیات را باید طلا گرفت كه: «وای به حالتون اگه تحقیق وكنفرانستون كپی از اینترنت باشه… من نمیفهمم این اینترنت چه بلاییه افتاده به جونِ ما…تحقیق تو این مملكت شده: سِرچ و كپی پِیست!»
همچنین در این رمان با تصویر یك مدرسه ایدهآل و رؤیایی آشنا میشویم.
« تا اتاق اورژانس تقریباً دویدم. مدیر ما معتقد بود هر مدرسه نمادی از یك شهر است. برای همین اصرار داشت شهرمان، هم بیمارستان داشته باشد، هم سینما و پارك بازی، هم مجلس نمایندگان، هم دولت، هم ندامتگاه، هم رصدخانه و هم كتابخانه. هر یك از بخشها را به شدت مجهز كرده بود تا به ما حالی كند (نمیگویم خرفهم كند كه بیادبی نباشد!) مدرسه ما شهرتر از بقیه مدارس است. وارد اورژانس كه شدم، هر چهار تخت خالی بود. البته این اتفاق مثل گذر زهره از مقابل خورشید نبود كه دم به دقیقه رخ میداد!!! بلكه نادرتر از آن بود و هر
هزار و دویست سال، یك بار رخ میداد. همیشه بودند بچههایی كه خودشان را به مریضی میزدند و حاضر بودند سوزن سُرُم را دو ساعت تمام به دستشان بزنند اما سر كلاس فیزیك نروند.»
البته داستان این مدرسه، یك جاهایی هم تخیلی میشود؛ شما یك كلاس معارف اینجوری به ما معرفی كن و هر چی میخواهی جایزه بگیر!
«شانس آوردم معلم دینی – یا به قول خودش معارفمان – بیخیال نامهنگاری و حرف زدن و رد و بدل اساماس و حتی بازیهای آنلاین بود. اول سال گفته بود در طول زنگ آزادید هر كار میخواهید بكنید، فقط به درس گوش كنید. اجازه داشتیم حتی كف كلاس دراز بكشیم یا روی میزمان چمباتمه بزنیم! اجازه داشتیم با موبایلهایمان فروت نینجا یا انگری بردز بازی كنیم یا هر وقت دلمان خواست از كلاس بیرون برویم. به شرطی كه وقت درس دادن نباشد. تعریف همه ما از كلاس واقعی همین بود.»
درست است در كارزارِ تورم، دیوار كتاب از همه كوتاهتر است و قیمت كاغذ سر به فلك كشیده اما انصافاً قیمت ۴۸ هزار تومان روی جلد این كتاب، كمی شوكهكننده است و برق از سرِ نوجوان و خانوادهاش میپراند.
المپیاد شاعران مشروطه، نوشته آذردخت بهرامی است كه همین چند هفته پیش توسط انتشارات مدرسه منتشر شده است.
لینک مطلب در روزنامه جام جم:
http://jamejamdaily.ir/newspaper/item/26570
نویسنده : منصوره رضایی / دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی