افزایش درک زیباشناسی کودکان از هنر
به گزارش روابط عمومی انتشارات مدرسه: برآبادی عضو هیئت مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است و تاکنون بیش از ۶۰ عنوان کتاب در کارنامه خود دارد. با این نویسنده به مناسبت هفته کودک درباره شناخت و توجه به کودکان و…به گفت و گو نشستهایم.
به نظر شما ازنگاه ادبیات کودک چه میزان به کودکان توجه شده است؟
واقعیت این است که کودکان امروز ما با کودکان دیروز تفاوت زیادی دارند. امروزه کودکان با ابزار جدید ارتباطی آشنا شدهاند و به خوبی از آنها استفاده میکنند و توقعشان از کتاب بسیار بالاتر از آن چیزی است که ما انتظار داریم. سلیقه کودکان ما تغییر کرده، ذائقهشان عوض شده، درک زیباشناسیشان ازهنرافزایش پیدا کرده است. و با همین معیارها است که آنها انتظار دارند وقتی به سراغ یک کتاب میروند، کتاب آن قدر جذاب باشد که بتوانند بازیهای رایانهای را کنار بگذارند و همچنین شبکههای مجازی را برای ساعتی ترک کنند و بتوانند فیلمها و کارتونهای جذاب را که در شبکههای تلویزیونی وجود دارد را نبینند و سراغ کتاب بروند. این اتفاق اگر بیفتد خیلی خوب است. با این تفاسیرشرایط فعلی کار نویسندگان ما را دشوار کرده است. به این دلیل که باید با سطح توقعات و انتظارات و خواستههای خوانندگان امروزی که بسیار بالا رفته و انتظارات زیادی دارند آثار را آماده بکنیم.
از یک طرف محدودیتهایی که برای انتشار کتاب به ویژه تألیف وجود دارد باعث شده است نویسندگان ما نتوانند از همه ظرفیت و توان خودشان برای ساخت و پرداخت یک داستان جذاب استفاده کنند. محدودیتهایی که در واقع برای ممیزی کتاب وجود دارد به ویژه درباره شخصیتهای دختر که در کتابها کمتر به آنها پرداخته میشود و بیشترادبیات ما ادبیات پسرانه است. شخصیتهای دختر خیلی حضور کمتری دارند. دلیلش هم این است که محدودیتهای زیادی از حضور آنها در جامعه وجود دارد و این محدودیت ها خودشان را در داستانها نشان داده است.
پس یکی از دلایلی که کودکان به کتابهای ترجمه روی آوردهاند به خاطر تنوع موضوعات است؟
کتابهای ترجمه از بین کتابهای جایزه برده جهان انتخاب می شوند. بنابراین ما با آثار متوسط و ضعیف خارجی آشنا نیستیم. بیشتر آثار برجسته را می بینیم. عامل دوم این که تنوع و گوناگونی فرهنگهای ملتهای جهان باعث شده است جذابیتهای خاصی در آثار ترجمه وجود داشته باشد.
یعنی در کشور ما تنوع موضوع وجود ندارد؟
چرا. در کشور ما هست ولی به گستردگی تنوع اقلیمی و تاریخیای که در کل کشورهای جهان وجود دارد، نیست. نویسنده ما نمیتواند داستانی بنویسد در مورد زندگی در قطب. اما برای خواننده ما ممکن است مسائل و مشکلاتی که برای زندگی کردن درقطب وجود دارد جالب باشد. یا همین طور در آثار علمی تخیلی که به فضا میپردازد و محل وقوعش که سیارات و ستارههای دیگر هستند. نوشتن در مورد این مسائل برای نویسندگان ما که تجربه زیسته مستقیم با این مکانها و عوالم ندارد سخت است ولی برای نویسنده خارجی که این عوالم را دیده است و در آن مکانها زندگی کرده است نوشتنش آسان است و چون این آثار به دست کودک و نوجوان ایرانی میرسد خواندنش برایشان جذابیت بیشتری دارد. در واقع تنوع محیطی و تاریخی که در آثار ترجمه وجود دارد جذابیت خاصی برای خواننده نوجوان ما دارد . این جذابیت در آثار تألیفی نیست . به نظر میرسد که نویسندگان ما دارند مسائل خودشان را تکرار میکنند. دارند خاطرات دوران کودکی خودشان را بازگو میکنند و یا اگر چیزی هم راجع به دنیای امروز مینویسند، دنیای
امروز همان جامعهای است که آنها هم در آن زیست میکنند. نویسندگان بالاتر از این را نمیتوانند بنویسند چرا که در دسترسشان نبوده و شناختی راجع به آن دنیا و عوالم ندارند. طبیعی است وقتی نویسندگان خارجی راجع به این مسائل با جسارت و مهارت بیشتر و همچنین محدودیتهای کمتری مینویسند برای خواننده نوجوان ما جذاب است. برای خواننده ایرانی تنوع تصویر وموضوعات در آثار ترجمه نسبت به تألیف جذابیت بیشتری دارد.
♦♦♦
امروزه کودکان با ابزار جدید ارتباطی آشنا شدهاند
و به خوبی از آنها استفاده میکنند
و توقعشان از کتاب بسیار بالاتر از آن چیزی است که ما انتظار داریم.
سلیقه کودکان ما تغییر کرده، ذائقهشان عوض شده، درک زیباشناسیشان ازهنرافزایش پیدا کرده است.
♦♦♦
به لحاظ تنوع موضوعی ایرانیها کم داستان ندارند. داستانهای اساطیری، کهن الگوهاو… و حتی داستانهایی که به صورت شفاهی نقل به نقل شده است.
بله. ما در اساطیرمان داستانهای حماسی داریم. همچنین در آثار کهن ما بسیاری داستانهای عاشقانه و افسانههایی که مربوط به حیوانات و جانوران و عجایب مخلوقات است وجود دارد که بایستی اینها دوباره نویسی شود. و با شرایط و در واقع تکنیک هنرمندانهای که نویسنده دارد آنها را تبدیل به داستانهای امروزی کند. این کار در کشورهای دیگر از دیر باز اتفاق افتاده است و تقریباٌ میشود گفت همه اساطیررا چندین بار به اشکال مختلف بازنویسی کردهاند و حتی از آنها نمایشنامه و فیلمهای جذابی ساختند که بچههای ما دیدهاند. منتها در ایران این اتفاق به گونه دیگری رقم زده است. در بازنویسی برخی آثار کمکاری شده است و یا در مورد برخی آثار مانند «حماسه شاهنامه» نسبتاٌ کار زیاد شده است. ولی به بقیه ادبیات ما کمتر پرداخته شده است. اگر هم شده بازنویسیهای ساده یا بازآفرینیهایی بوده که از این ادبیات شده ولی هنوز به آن حجم و کیفیتی که بایستی این آثار بازنویسی شود نرسیدهایم.
تجربه زیسته بحث مفصلی است که مجال صحبت نیست. به نظر نویسنده با هنر نوشتن مینویسد. مثلا نوشتن در ژانر وحشت فقط هنر نویسنده را میرساند. در حال حاضر هم بچهها از این گونه ژانر استقبال خوبی میکنند.
بله درصد زیادی از نوشتن به هنر بر میگردد اما محدودیتها این اجازه را نمیدهد.البته باید به ادبیات ژانر وحشت که بچهها در حال حاضر استقبال خوبی هم از آن دارند یک مقداری دقیقتر پرداخته شود. واقعیت این است که بچهها به دنبال هیجان هستند و به دنبال تجربه دنیاها و فضاهای جدید هستند و این هیجان را در کتابهایی که در ژانر وحشت هست میبینند . کتاب در ژانر وحشت ما را در شرایط اضطرار و خطر قرار میدهد بدون این که این خطر به ما تحمیل شود. ما فقط تا نزدیک خطر و ترس میرویم ولی کسی که دارد کتاب ترسناک میخواند مطمئن است که خطری برایش نمیافتد. یعنی تجربه نزدیکی به خطر را احساس میکند ولی مطمئن است که خطری او را تهدید نمیکند دلیل اصلی استقبال نوجوانان از ژانر ترس این است که تجربه مستقیم خطر و ترس حتما ناگوار است وممکن است اتفاقاتی برایش بیفتد. اما تجربهای که از طریق کتاب یا دیدن فیلم کسب میکند، تجربه پاستوریزه است، ایمن شده است و مطمئن است که اتفاقی برایش نمیافتد. فقط لذت حضور در آن لحظه را به دست می آورد. به این دلیل است که کتابهای ژانر وحشت از طرف کودکان استقبال میشود.
البته برخی معتقدند کتابهای ژانر وحشت برای کودکان مضرهستند نظر شما چیست؟
به این سوال نمی شود پاسخ کلی داد. پاسخ این سوال بر میگردد به شرایط خاصی که کودک خواننده دارد و این را والدینش میتوانند تشخیص دهند. ممکن است برای یک نفر دیدن یک فیلم ترسناک و یا خواندن یک کتاب ترسناک مضر باشد به نحوی که همان لحظه اختلالات روانی در او ایجاد کند . از طرفی ممکن است همان کتاب یا فیلم ترسناک برای کودک دیگر هیجان انگیز باشد و هیچ گونه آثار مخرب روانی در او ایجاد نکند.